بیش فعالی یک اختلال است نه یک برچسب هوش

پسر خانم لیزا یک نمونه انگشت شماری در مهد کودک بود. مربی مهد، او را طوفان سیاه نامیده بود. بالارفتن از صندلی، بهم ریختن کلاس، پرتاب اشیا، مزاحمت برای دیگر کودکان و پرحرفی و ایجاد سر و صدا از رفتارهای روزانه او محسوب می شد او همچنین به اسباب بازی و فعالیت های مورد علاقه اش کمتر از چند دقیقه توجه می کرد و نسبت به خطرات اطرافش کاملا بی توجه بود. گزارش های پی در پی مربی به خانم لیزا بی نتیجه بود هرچند که این مشکلات در خانه نیز به همین صورت وجود داشت اما خانم لیزا رفتارهای جک را ملاک تیز هوشی او می دانست.

وقتی که جک 8 ساله شد خانم لیزا مشکلات جدیدی با او پیدا کرد. نوشتن مشق شب یا انجام ساده ترین تکالیف مدرسه برای جک بسیار دشوار بود. هنگامیکه معلم مدرسه گزارش خود را در مورد بی توجهی و رفتارهای مخرب جک در کلاس به خانه فرستاد. خانم لیزا دست از مقاومت کشید و برای ارزیابی رفتارهای جک به روانشناس کودک مراجعه کرد. بعد از ارزیابی های دقیق، مشخص شد که جک اختلال نقص توجه و بیش فعالی دارد.

اختلال نقص توجه و بیش فعالی یک اختلال شایع رفتاری است که حدود 10 درصد کودکان در سن مدرسه را شامل می شود. این کودکان بدون تفکر عمل می کنند، بیش فعال هستند و تمرکز و توجه کافی ندارند. این اختلال ناشی از ناتوانی مغز در تنظیم مناسب خود از طریق دو انتقال دهنده عصبی دوپامین و نوراپینفرین است.
ظاهرا در مغز این کودکان، نوعی عدم توازن شیمیایی یا کمبود برخی انتقال دهنده های عصبی وجود دارد. معمولا مشاهدات متخصصان بالینی که با اطلاعات حاصل از والدین و معلمان درآمیخته است ابزار اولیه تشخیصی به حساب می آید. اما ارزیابی کامل باید توسط روانپزشکان، متخصصان مغز و اعصاب و روانشناسان کودک صورت گیرد.


ملاک های تشخیص این اختلال 

بی توجهی (گوش ندادن به حرف دیگران و یا قطع حرف دیگران، عدم تمرکز هنگام بازی یا انجام تکالیف مدرسه، گم کردن وسایل و …)

بیش فعالی(بیقراری هنگام نشستن، دویدن های بیجا و از در و دیوار بالا رفتن، شلوغ کردن های افراطی هنگام بازی و …)

تکانشگری(منتظر نشدن برای رسیدن نوبت، ایجاد سرو صدا و مزاحمت برای دیگران، اذیت کردن کودکان و …) می باشد.

این ملاک ها حداقل برای شش ماه باید در کودک تداوم داشته باشد.
البته لازم به ذکر است که هرچند در بیشتر مواقع نقص توجه، بیش فعالی و تکانشگری توام با هم دیده می شود، ولی در بعضی از کودکان یکی از این ملاک ها بارزتر است.
درمان های موجود برای این اختلال شامل دارو درمانی و رفتار درمانی می باشد.

اما همانطور که تحقیقات بسیاری نشان می دهد بهتر است از رویکرد ترکیبی دارو درمانی و رفتار درمانی برای هر کودک استفاده کرد. البته فقط یک تیم از متخصصان می توانند با توجه به شرایط کودک بهترین طرح درمان را برای او انتخاب کند و والدین باید با نظارت و پیگیری مداوم این طرح را اجرا کنند و گزارشات دقیق خود را از نتیجه درمان به متخصصان ارائه دهند. لازم به ذکر است که امروزه آموزش مهارت های گوناگون به والدین برای مدیریت رفتارهای این کودکان در خانه بسیار مورد توجه قرارگرفته است و خبر خوب اینکه با درمان مناسب و به موقع این کودکان می توانند زندگی موفقی داشته باشند.


سخنی با والدین

در گذشته به علت عدم آگاهی از وجود چنین اختلالاتی این کودکان را شیطون خطاب می کردند و این کودکان معمولا با تنبیه بدنی در خانه یا مدرسه روبرو بودند درحالیکه هیچکس از احوال درونی آن ها آگاه نبود و در بزرگسالی نیز با انواع مختلف مشکلات روانی دست و پنجه گرم می کردند.

اما امروزه باتوجه به افزایش آگاهی والدین، وضعیت این کودکان نیز بهتر شده است و تشخیص به موقع و مداخلات زودهنگام می تواند بسیار کمک کننده باشد. اما در این میان خانواده هایی نیز هستند که با وجود برخورداری از تحصیلات این رفتار ها را نشانه ی بالا بودن سطح هوش کودک خود می دانند و گاهی از واژه بیش فعال به عنوان برچسب باهوشی برای توصیف رفتارهای کودکشان استفاده می کنند.

این والدین نیز مانند خانم لیزا می پندارند فعالیت و جنب و جوش زیاد و مخرب کودک با هوش او در ارتباط است. در حالیکه هیچ پژوهشی نشان داده نشده اختلالات کودک ارتباطی با هوش بالا داشته باشد. بنابراین با یک نگاه واقع بینانه مشکلات کودک را جدی بگیرید و برای تشخیص و درمان اختلالات کودکی به مشاور کودک مراجعه کنید.

نوشتهٔ پیشین
اضطراب در دوران بارداری می تواند منجر به زایمان زودرس شود.
نوشتهٔ بعدی
چگونه کودکان احساسات را از طریق گفتار والدینشون یاد می گیرند؟

پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید